فرهنگ سازمانی وایز
ارزشهای ما
ما قوانین زیادی در وایز نداریم، اما یکسری ارزشهای فرهنگی داریم که آنها را جدی میگیریم، زیرا احساس میکنیم آنها تیمهای ما را مؤثرتر و کارآمدتر میکنند. اینها ارزشهای ما هستند:
خوشبین باشید!
چیزی که ما را هیجانزده میکند، هیجان جمعیای است که همهی ما برای تقریباً هر تجربهای و هر چیزی داریم. وایز مکانی است که در آن باید چیزهای محتمل را ملموس و ممکن کنیم، و این همان چیزی است که مشتریان و شرکایمان از ما میخواهند – آنها از ما میخواهند که نسبت به آیندهمان خوشبین باشیم، و معتقد باشیم که انجام خوب و درست کارها منجر به انجام کارهای خوب میشود، و اگر باور داشته باشیم که چیزی ممکن است، به نحوی آن را ممکن خواهد کرد. ما در وایز بسیار خوششانس هستیم که افراد شاد و خوشبینی داریم که کارهای برجسته و عالی را انجام میدهند.
با هم کار کنید!
در وایز هیچکس از کلمهی «من» استفاده نمیکند. در عوض، تکتک افراد، بدون استثناء، با استفاده از کلمهی «ما»، تمام تلاششان را میکنند تا از همهی اطرافیانشان – اعم از همکاران، مشتریان و شرکای سازمان قدردانی کنند و ایشان را در دستیابی به اهداف جمعی یاری کنند. ما همواره از صمیم قلب از یکدیگر حمایت میکنیم و باور داریم که قدرتمندترین دارایی ما در وایز، تا کنون – کلمه «ما» بوده و خواهد بود. ما متوجه شدهایم که افرادی که روی ایدههایشان وسواس دارند، در همکاری با دیگران خیلی خوب نیستند! اگر میخواهید مسائل پیچیده را حل کنید – که اغلب از ما خواسته میشود – باید چندین ذهن با هم کار کنند تا به بهترین راهحل برسید.
مالکیت کارتان را بهدست بگیرید!
باور داریم که برای تقویت وابستگی متقابل جمعی به استقلال فردی نیز نیاز داریم. منظور ما این است که مسئولیت سهمتان از کار را بپذیرید، صاحب و مالک آن شوید و قاطعانه آن را دنبال کنید. این بدان معنی است که باید همواره به دنبال درک زمینهی وسیعتر کار و اهداف بزرگتری که مدنظر هستند، باشید و برای تبدیل کار خاصتان به ابزاری برای پیشبرد این اهداف بزرگتر تلاش کنید؛ برای رسیدن به سطح بالاتری از مسئولیت تلاش کنید. چیزی را که به صورت رسمی مسئولیت آن را برعهده دارید، به شکل قابل اعتمادی ارائه کرده و تحویل دهید و در عین حال برای افزودن ارزشهایی فراتر از محدودهی تعریفشده، تلاش کنید. این صرفاً «انجام کاری اضافی» نیست، بلکه به معنی عمیقتر کردن است: عمیقتر کردن بینشها، عمیقتر کردن روابط، و عمیقتر کردن ارتباط بین کار در دست انجام و کارهای دیگر؛ به جای اینکه صرفاً به پرسشهایی که مطرح شدهاند بسنده کنید، به دنبال یافتن پرسشهای مهم باشید؛ صرفاً به برآوردهکردن نیازهای ظاهری یا بیانشدهی مشتریان، شرکاء و همکاران نپردازید بلکه به پیشبرد علایق و نیازهای عمیقتر ایشان توجه داشته باشید؛ برای دستیابی به پیشرفت پایدار تلاش کنید به جای تلاش برای دستیابی به اهداف زودگذری که باعث میشود مسائل ریشهای عمیقتری باقی بماند یا مسألهای به گونهای حل شود که به راحتی توسط رویدادهای آینده از بین برود.
با اتخاذ این موضع مالکیت، ما نه تنها نسبت به دیگران پاسخگو هستیم بلکه، عمیقاً نسبت به خودمان هم پاسخگو هستیم. در اختیار گرفتن مالکیت به این معنی است که مایل باشیم مشتریانمان (و خودمان) را ناراحت کنیم تا سؤالات اساسی را روی میز بگذاریم – و مایل باشیم که منافع خود را برای انجام این کار به خطر بیاندازیم. همانطور که این موضع مالکیت را با هم تمرین میکنیم، محیطی ایجاد میکنیم که در آن همهی نقشها دارای منزلت هستند، همهی کارها اهمیت دارند و همهی روابط معنا پیدا میکنند.
با آغوش باز از ابهام استقبال کنید!
تصور کنید شما و هم تیمیهایتان در یک قایق پارویی روی یک دریاچهی مهآلود هستید. شما باید به طور جمعی با هم پارو بزنید، بدون اینکه بدانید چه زمانی به خشکی خواهید رسید، اما میدانید که در نهایت به خشکی خواهید رسید. وظیفهی شما این است که از یکدیگر حمایت کنید، نه اینکه از قایق به درون دریاچه بپرید، بلکه در یک جهت به هم بپیوندید. اصلاً، اگر مشتریان ما با چیزهایی غیر از مسائل پیچیده و چالشبرانگیزی با پیآمدهایی ظریف و بغرنج به سراغ ما میآمدند، خسته میشدیم.
کمتر صحبت کنید، بیشتر انجام دهید!
مهندسی به معنای کاربردی کردن دانش، بالا زدن آستینها، ملموس کردن چیزها، ساختن، انجام دادن، خلق کردن و ارائهی راهکارهای عملی برای حل مسائل دنیای واقعی با هدف بهتر کردن زندگی است. وقتی طراحی، ساختن و بنا کردن میتواند داستان بسیار قدرتمندتری را بیان کند، هیچ چیز بهاندازهی فکر کردن، نظریهپردازی و فرضیهسازی بیش از حد مانع موفقیت نیست. پس نظریهپرداز نباشید، عملگرا باشید.
از شکستها بیاموزید!
بیایید صادق باشیم، کاری که ما انجام میدهیم واقعاً سخت است، ما دائماً در قلمروی ناشناختهها وارد میشویم و اگر چیزهای جدیدی را امتحان نمیکردیم که گهگاهی شکست میخوردند، در این کسبوکار نبودیم. وقتی برایتان اتفاق میافتد (که حتماً میافتد)، مالکیت آن را برعهده بگیرید، با تیمتان گفتگو کنید و سعی کنید بفهمید که همگی از این مسأله چه چیزهایی یاد گرفتهاید و چگونه میتوانید به دیگران کمک کنید تا از آن یاد بگیرند، تا همهی ما بتوانیم با هم یاد بگیریم.
کمک کنید دیگران موفق شوند!
این اصل، به نوعی از همهی ارزشهای وایز بنیادیتر است – واقعاً خواستن موفقیت برای دیگران و تلاش برای کمک به آنها برای رسیدن به آن، یک موهبت رمزآلود و کلیدی است. این چیزی است که همهی ما در مقطعی از شغلمان در وایز از آن بهرهمند شده و خواهیم شد. وقتی شخص دیگری، بدون اینکه ازش بخواهید، تمام تلاشش را میکند تا مطمئن شود که شما دیده میشوید، به شما کمک میشود، تصدیق میشوید و شناخته میشوید – این واقعاً چیز قدرتمندی است، و بخشیدن بدون چشمداشت به همان اندازه خوب است که دریافت کردن و گرفتن؛ و ما باور داریم که حتی بخشیدن بر گرفتن ارجحیت دارد. ما میخواهیم اکوسیستمی داشته باشیم که در آن کمک به دیگران امری عادی است. معتقدیم که در چنین شرایطی، همه سود میبرند.
ارزشهای ما راهنمایی است برای همهی کارهایی که انجام میدهیم و همهی تصمیمهایی که میگیریم.
این ارزشها چارچوبی برای رهبری و تصمیمگیریهای روزانه به ما میدهد و به ما کمک میکند از زمانی که در محل کارمان صرف میکنیم، لذت ببریم. هر چند ممکن است خیلی ساده به نظر برسد، اما اغلب شرکتها به جای تمرکز بر چیزهایی که احتمالاً در وهلهی اول باعث موفقیت آنها شده است، گرفتار سیاستبازیها، بروکراسیهای زائد، نگرشهای کوتهبینانه و خودخواهانه و موجهای زودگذر بازار میشوند.
علاوه بر این ارزشها، باورهای اساسی زیر هم نشان میدهد که چه چیزهایی در هر روز کاری برای ما مهم است:
- ما معتقدیم که خلق «مشتری» بنیان یک کسبوکار و اساسِ پایداری آن است. از این رو، به جای تلاش برای همگامشدن با رقبایمان، ما بر همگامشدن با مشتریانمان متمرکز هستیم و بیوقفه تلاش میکنیم درک عمیقی از مشتریانمان بهدست آوریم تا بتوانیم با و برای ایشان ارزشآفرینی کنیم.
- آنچه خیلی بیشتر از پول به ما انگیزه میدهد، تأثیرگذاری مثبت بر جهان است. ما معتقدیم که ایجاد تغییرات مثبت در جهان به ایجاد ارزش در کسبوکار کمک میکند. از این رو، ما پیوسته در تلاش هستیم از طریق محصولات و راهکارهایمان تأثیر مثبتمان را بر جهان به حداکثر برسانیم.
- ما میدانیم که در یک ماراتن هستیم، نه دوی سرعت، و مهم نیست که هدف چقدر دور باشد، تنها راه رسیدن به آنجا این است که هر روز در راستای تحقق اهداف کسبوکارمان یک قدم رو به جلو برداریم. در این راه، به جای تلاش برای کنترل، بیوقفه شرایط را احساس میکنیم و به سرعت پاسخ میدهیم.
- ما با انجامدادن و تلاش مستمر برای دریافت بازخورد، یاد میگیریم و هرگز از یادگیری دست نمیکشیم. به طور منظم نتایج کارهایی را که انجام میدهیم مرور میکنیم و بر اساس آموختههایمان به تدریج در کارهایی که انجام میدهیم و در نحوهی انجام آنها، پیشرفتها و بهبودهایی ایجاد میکنیم تا بتوانیم با تغییرات سازگار شویم و اثربخشیمان را در طول زمان بهبود بخشیم.
- ما همواره تلاش میکنیم خودمان تغییری باشیم که به دنبال آن هستیم. ما بر این باوریم که تغییر دیگران غیرممکن است. ما فقط میتوانیم خودمان را تغییر دهیم. ما مالک افکار، باورها، گفتار و اعمال خود هستیم. شایعهپراکنی نمیکنیم، پشت سر کسی صحبت نمیکنیم و مشکلات را به گردن دیگران نمیاندازیم.
- ما معتقدیم که با داشتن زمانِ کافی، هیچ مسألهای غیرقابل حل نیست. اما، از آنجایی که «زمان» منبع بسیار کمیابی است، تلاش میکنیم زمانمان را صرفاً روی چیزهایی صرف میکنیم که ما را به تحقق اهداف کسبوکارمان و ارزشآفرینی برای مشتریان نزدیک میکند.
- ما با ایجاد «اعتماد» از طریق شفافیت، تمامیت و مسئولیتپذیری، زیستبومی مبتنی بر همکاری، همدلی و احترام پدید میآوریم به گونهای که در آن تمامی اطلاعات در دسترس همهی افراد قرار داشته باشد (مگر اینکه دلیلی برای محرمانگی وجود داشته باشد). همچنین، بیوقفه تلاش میکنیم تا با تعهد به کسب و حفظ اعتماد ذینفعانمان، رابطهای بلندمدت و پایدار با ایشان بنا کنیم.
- ما کارهایی را انجام میدهیم که با آن موافق هستیم، از انجامدادنشان لذت میبریم و نسبت به آن پاسخگو هستیم. ما با تشخیص مسائل یا فرصتها و رسیدگی به آنها در قبال سازمانمان مسئولیت داریم و پیوسته تلاش میکنیم از طریق ارائهی بازخورد و گفتگوی محترمانه، اطمینان پیدا کنیم که همهی افراد در قبال تعهداتشان، مسئولیتپذیر و پاسخگو هستند.
- همهی افراد باید در تصمیمگیریهایی که بر ایشان تأثیرگذار است، مشارکت داشته باشند بهگونهای که با رضایت، بتوانند مالک و حامی تصمیمهای اتخاذشده باشند.